نظم زندگی کسی را بر هم نزنیم، مادام که نظم جایگزینی برای آن نداریم.
داستان اول:
گروهی از خیرین تصمیم میگیرند تا دختران روستائی را در مسیر تحصیلات عالی حمایت کنند، خبر در میان اهالی چند روستا شنیده می شود و طبعا خانواده هایی که گمان میکردند، داشتن مدرک دانشگاهی می تواند مشکلات آتی زندگی فرزندانشان را درمان نماید، با علاقمندی اجازه می دهند تا دخترانشان با حمایت مالی خیرین به دانشگاه بروند، از آنجائیکه این قدم خیر بعضا بر اساس حمایت از دختران نخبه و علاقمند به درس و تحصیل نبود و صرفا تلاشی خیرخواهانه برای رساندن آنها به مدارک تحصیلی بوده است به طبع منجر به افزایش بار علمی در جامعه روستایی نگردیده و امروز بسیاری از آن دختران فارغ التحصیل بدون اینکه جذب کار و چرخه تولید گردند صرفا با دریافت مدرک تحصیلی به انتهای راه رسیدند. آنها نمیتوانند به روستای آباء و اجدادی خود برگردند و وارد مسیر عادی زندگی شوند، چرا که از منظر آنها روستاها در سطح و شان آنها نیستند و از نگاه شهرنشینان آنها دخترانی روستائی هستند.
این عدم تناسب میان خیراندیشی و صرف هزینه تحصیل این عزیزان در دانشگاه آزاد اسلامی و دور کردن فرزندان از خانواده ها با نتیجه ای که به دست آمده، تناسب نداشته است و کسی هم نمیتواند جبران عمر از دست رفته و یا سایر منابع صرف شده در این قدم خیر را بنماید.
داستان دوم:
خیراندیش بزرگواری تصمیم میگیرد تا مدرسه ای را در یکی از مناطق محروم بسازد، از ابتدای راه اصرار دارد تا بهترین مصالح مورد استفاده قرار گیرد و توصیه های افراد مطلع و دلسوز محلی را هم نادیده میگیرد، اصرار ایشان بر استفاده از بهترین مصالح تا اندازه ای است که بطور مثال سرویس بهداشتی مدرسه از بهترین سنگ مرمر پوشیده می شود، و در شرایطی سرویس های بهداشتی با سنگ مرمر پوشیده می شود که کودکان روستایی در آن منطقه از کشور در منازل خود یا فاقد توالت و روشویی هستند یا در شرایطی بسیار بد و غیر بهداشتی از این امکان استفاده میکنند.
تفاوت میان امکانات ظاهری مدرسه با شرایط واقعی زندگی این کودکان به حیرت و سردرگمی کودکان روستا انجامیده است به شکلی که سرویس بهداشتی مدرسه موضوعیت یافته و موجب دوری کودک از خانواده و شرایط متوسط زندگی در آن منطقه شده است، خیر اندیشی ای که نه شامل همه کودکان آن منطقه شده است و نه توانسته است منابع اندک موجود در آن نقطه را به شکلی بهتر مورد استفاده قرار دهد. در حالیکه میشد با هزینه یک دستگاه سرویس بهداشتی تماما مرمر، چند واحد سرویس بهداشتی معمولی تر در مناطق مسکونی ساخته شود تا تعداد بیشتری از کودکان و ساکنان آن منطقه از حداقل های بهداشت برخوردار شوند.
داستان سوم:
نهادی از جمله نهادهای حمایت کننده در مناطق روستائی اعلام کرده است که به منظور توسعه اشتغال در روستاها به افراد تحت پوشش خود وام با کارمزد پائین پرداخت میکند.
مراحل مراجعه و دریافت وام بگونه ای است که هر متقاضی که احیانا زودتر مراجعه نماید و بتواند مدارک درخواستی آن نهاد را فراهم نماید فارغ از اینکه متقاضی دارای چه توانایی یا مهارتی در امر استفاده از آن وام و تسهیلات است، میتواند آن را دریافت نماید.
نتیجه این شده است که جوانان دریافت کننده این تسهیلات، مبلع دریافت شده را نزد بانک سپرده گذاری کرده و از محل سود دریافتی و با پرداخت اندک تفاوت میان سود دریافتی از بانک و قسط ماهیانه تسهیلات مذکور، در حال بازپرداخت وام هستند.
اتفاقی که افتاده در ظاهر اشکالی ندارد، فارغ از اینکه این قیبل سپرده گذاری ها و منابع بدون پشتوانه بر افزایش نقدینگی و سست شدن ساختار پولی و مالی کشور تا چه اندازه میتواند موثر باشد، این تسهیلات موجب ایجاد اشتغال پایدار نشده است و فرد دریافت کننده این تسهیلات به پشتوانه همین اندک سرمایه ای که به خیال خود دربانک سپرده گذاری نموده است، دست از کار و تلاش جدی کشیده است و گمان میکند در دراز مدت میتواند با دریافت چند تسهیلات مشابه و سپرده گذاری در بانک ها با آسودگی و بدون زحمت و تلاش زندگی نماید. فرد مورد نظر در این داستان جوانی است که اگر هم اکنون تن به کار و تلاش ندهد و مهارتی نیاموزد، دیر یا زود در مقابل تورم و مشکلات فراوان اقتصادی پیش رو در زندگی در میماند و بهترین فرصت ها و موقعیت بی نظیر جوانی را به امید واهی استفاده از درآمد حاصل از سود بانکی از دست داده است.
آیا پرداخت تسهیلات به جوانان جویای کار، بدون فراهم نمودن شرایطی که این سرمایه ها صرف کار و اشتغال پایدار بشوند، خیر اندیشی مخرب نیست؟
آیا حجم عظیم خرده بدهکاران بانکی و درگیری های متعدد اجتماعی که «پدیده توزیع پول» در جوامع روستایی ایجاد کرده است و همچنین برجا بودن مشکل اشتغال در روستاها و تداوم مسئله مهاجرت ناخواسته روستائیان به شهرها، کافی نیست تا خیراندیشان بخش خصوصی و دولتی در سیاست های خیرخواهانه خود تجدید نظر کنند؟
نکته آخر:
بدترین کار دنیا این است که نظمی را برهم بزنیم و حال آنکه نظم جایگزینی برای آن نداشته باشیم. اینکه مردم در روستاها چه میکنند و چگونه مشکلات و نگرانی ها و دغدغه های روزمره خود را حل میکنند، خوب یا بد، سخت یا آسان، سالهاست که دارای نظم و شیوه ای شده است.
اگر به هر بخش از این شرایط انتقادی داریم یا گمان میکنیم که میتوانیم شرایط را حتی در بخش هایی بهبود ببخشیم، به دوام کار خیر هم فکر کنیم.
میشود کودک گرسنه ای را برای یک شب، یک هفته یا یک ماه در هتل پنج ستاره ای اسکان داد و او را با بهترین شیوه ها و شرایط مورد حمایت و پذیرایی قرار داد، اما بعد از یک شب و یک روز و یک ماه چه کنیم ؟
نظم و روالی که در زندگی او بوده است را برهم زدیم بی آنکه نظم و روال تازه ای برای او ایجاد کنیم.
همه چیز بر اساس هیجانی زودگذر شکل گرفت و ما که همه وجودمان از دیدن ناملایمات و سختی های زندگی او به درد آمده بود لحظه ای تلاش کردیم تا قدمی برداریم بی آنکه به او و مشکلات و شرایط سخت زندگیش بعد از فروکش کردن هیجانات خود فکر کنیم!
خیراندیشی و کار خیر اگر دوام و بقا نداشته باشد، مخرب است و شیوه های معمول خیراندیشان و خیرین نتوانسته است بر حجم انبوه مشکلاتی که هر روز به آن اضافه میشود فایق شود و تا زمانی که ریشه مشکلات و مسائل خشکانده نشود، روند اوضاع بر همین منوال خواهد بود.
ذکر این نکته را نیز لازم میدانم که کارآفرینی مسئولانه شاید بهترین شیوه خشکاندن ریشه مشکلات باشد و تولید کار و اشتغال در میان مردم از هر گروه و طبقه ای یکی از بهترین شیوه هابرای مبارزه با فقر است ولی به شرط آنکه جدیت و علاقه و اشتیاق میان نیروهای کارجو و جویندگان کار را با خیراندیشی های هیجانی از بین نبرده باشیم.
باید به این موضوع فکر کنیم که آیا فعالیت های خیرخواهانه، بدون پشتوانه ی مطالعاتی، بلای جان کارآفرینی شده است یا نه؟ و راه درست و پایدار کدام است؟ درمان ها ی موقت و مقطعی یا شیوه های پایدار و ماندگار؟
یادداشت مراکز رشد و کارآفرینی روستایی را نیز بخوانید.
راه حل پیشنهادی:
هر کار خیری در قالب پرداخت پول و یا فعالیتهای خیرخواهانه باید دارای نظم و ریتم مشخصی باشد تا موثر واقع شود.
حتی در مواردی که برای انجام کارهای خیرخواهانه زمان و نیروی انسانی صرف می شود اگر تداوم و زمانبندی در نظر گرفته شود بهرهبرداری بهینه صورت خواهد گرفت مثلا اگر یک نیروی کاری هفته ای یک ساعت از وقت خود را به صورت مرتب در اختیار قرار دهد به مراتب بهتر از ده نیروی کاری که به صورت یکباره و بدون برنامه ریزی وارد این چرخه شوند عمل خواهد کرد. به همین صورت اگر هزینه ای هر چند هنگفت بصورت مقطعی و یکباره تزریق گردد از چرخه برنامه ریزی خارج می گردد و بدون مطالعه در بخشی صرف می شود که نمی تواند به اندازه کافی موثر واقع شود در حالیکه می توان برای مبالغ اندکی که با نظم خاصی پرداخت می شوند برنامه ریزی های موثر انجام داد و با استفاده از طرح های مطالعاتی و آینده نگر به توسعه پایدار در روستاها کمک نمود.
یادداشت روستاهای پایدار و پایداری روستا را اینجا بخوانید.
در قالب استفاده از این ظرفیت و با توجه به نمونه های موفق دنیا، طرح استفاده از پولهای خرد را به صورت سیستمی میتوان مطرح نمود که می تواند راه حل مناسبی برای جذب کمکهای منظم و قابل برنامه ریزی باشد.
هر کدام از ما به هراندازه که میتوانیم ، با قبول تعهد ماهیانه یا سالانه به ایجاد نظمی کمک میکنیم که جامعه به شدت به آن نیازمند است .
عکس زیر جلسات گفتگو با اهالی روستا در مورد کارآفرینی در روستای انگتارود است.