در مقالات قبلی مربوط به مدیریت منابع انسانی به تشریح بخشی از وظایف و قسمت های مختلف این دپارتمان پرداختیم، در ادامه نیز به معرفی اجمالی چند قسمت دیگر میپردازیم:
برنامه ریزی جایگزینی
در این بخش، به تعیین راهکار در صورت کارمندان کلیدی شرکت پرداخته میشود به طوری که این اتفاق منجر به افت کیفیت در ارائه خدمات شرکت نشود و در واقع سیستم کاری و اجرایی شرکت به هیچ فرد واحدی وابسته نباشد، به طور مثال یک مدیر ارشد که یا تصمیم به بازنشتگی میگیرد و یا جذب موقعیتی در شرکت دیگری میشود میتواند به طور بالقوه تهدید بزرگی برای یک شرکت باشد اما با برنامه ریزی و ایجاد آمادگی برای این مساله، میتوان آینده شرکت را در برابر این گونه از تهدیدات بیمه کرد. راهکار اصلی در این گونه موارد پرورش جایگزینانی برای یک موقعیت شغلی از بین کارکنان رده پایین تر شرکت میباشد که علاوه بر مزایای ذکر شده میتواند باعث صرفه جویی قابل توجهی در هزینه های شرکت نیز بشود. اجرای برنامه جایگزینی به طور گسترده ای وابسته به امتیاز عملکردی کارکنان و فعالیت های بخش یادگیری و پیشرفت میباشد که در مقاله قبلی به این دو مورد اشاره شد. در صورت وجود برنامه ای اینچنینی در شرکت میتوان دست به استعدادیابی و کشف پتانسیل های پنهانی پرداخت که در صورت توجه به آنان میتوانند ثمرات بسیاری برای افراد مشغول در یک شرکت و خود شرکت شود. کشف و ارتقا دادن این استعداد ها از موارد کلیدی میباشد که تحت حوزه وظایف مدیریت منابع انسانی قرار میگیرد.
جمع آوری و آنالیز داده های مدیریت انسانی
این بخش آخرین قسمت از دپارتمان مدیریت منابع انسانی میباشد که ما مورد بررسی قرار میدهیم، این بخش حول کلمه کلیدی “داده” میچرخد، در ۵ سال گذشته قدم های بسیار مهمی جهت داده محور کردن مدیریت منابع انسانی برداشته شده است.
سیستم اطلاعاتی ای که در مدیریت منابع انسانی استفاده میشود به صورت وارد کردن داده ها در یک سیستم اداره میشود. با استفاده از داده های موجود در این سیستم ها میتوان تصمیمات بهتر و آگاهانه تری در حوزه های مختلف اتخاذ کرد.
یک روش ساده برای درک و توصیف این داده ها استفاده از شاخص هایی میباشد که در این حوزه بر اساس داده های گردآوری شده به صورت استاندارد تعریف شده اند که میتوانید مثال های مختلفی از این گونه شاخص ها را تحت عنوان HR KPI’s پیدا کنید.
در صورت جمع آوری و ثبت اطلاعات مرتبط به صورت فعالانه، بخش مدیریت منابع انسانی میتواند تصمیمات خود را از حالت سنتی که بیشتر وابسته به تجربه و استنتاجات کیفی بود به سمت تصمیم گیری های داده محور حرکت دهد. این تصمیمات به طور معمول بی طرفانه تر و موثر تر هستند و منجر به نتایج بهتری میشوند.